- ۱ نظر
- ۰۲ دی ۰۰ ، ۲۰:۳۶
- ۱ نظر
- ۲۶ آذر ۰۰ ، ۱۵:۳۰
درباره ده سال بعدت بنویس. چه کسایی توی زندگیتن؟ چه شغلی داری؟ چه عاداتی خواهی داشت؟ توی اوقات فراغتت چیکار میکنی؟ کجا زندگی میکنی؟:*
•خب.. احتمالا خیلیا کنارم نباشن.. و یا شایدم آدمای زیاد جدیدی بیان تو زندگیم.. و خیلی از نزدیکام و دوستام و شاید نبینم و این غم انگیزه"
•خب شغلم و از الان انتخاب کردم.. روانشناس"* اما خب نمیخام راجب هدفم چیزی بگم.. چون نمیخام تا چیزی اتفاق نیافتاده بیانش کنم؛ فقط بدونید انجامش میدم!
•مطمئنم خیلی از عادات الانمو ندارم.. چون خوب نیستن' .. عاقل تر میشم مطمئنم.. ورزش، کتاب، موسیقی چیزایین که حتما هستن* و امیدوارم یکم از شدت حرص خوردنم کمتر شه و اهمیت ندم به خیلی چیزا;-
•آهنگ گوش میدم.. احتمالا شاید خودمم آهنگ بخونم.. ایح* گیتار و پیانو میزنم؛ احتمالا تا اون موقع کلاس نقاشی رفتمو روی بوم میکشم.. با سگم (سگام;,) بازی میکنم.. و امیدوارم خوشحال تر و مستقل تر از الانم خوش بگذرونم..
•هرجا باشه ایران نیست*
- ۳ نظر
- ۲۶ آذر ۰۰ ، ۱۵:۱۶
۱۰ خصوصیت بارز درونگراها:
۱- خیلی طول می کشه تا فرد مورد نظرشونو برای معاشرت پیدا کنن ولی اگه پیدا کنن حسشون به اون فرد خیلی عمیق خواهد بود.
۲- صحبت های عمیق و فلسفیو به صحبت های روزمره ترجیح می دن.
۳- توی جمع نیاز به تنهایی پیدا می کنن حتی برای یک لحظه کوتاه. اغلب وقتی توی مهمونی شلوغ می رن دستشویی یک نفس راحت می کشن.
۴- کنار کسی که دوسش دارن برونگرا ترین می شن.
۵- کوتاه صحبت می کنن چون حوصله ی حرف طولانیو ندارن، نه اینکه ترس داشته باشن، برای همین شناخت شخصیتشون سخته.
۶-اغلب توی بحث شرکت نمی کنن.
۷- از تلفنی حرف زدن بدشون می اد ولی با تکست دادن اوکین.
۸- وقتی چیزیو نیاز داشته باشن می گن و از اینکه دائم مرکز توجه باشن بدشون می اد.
۹- قبل خواب خیال پردازی می کنن، دنیای درونی عمیق و عجیبی دارن و لذت بخش ترین مکان برای اونا اتاقشون و بهترین تفریحات برای اونا کتاب خوندن، موسیقی گوش کردن، فیلم و سریال دیدن توی خونه و یا تنهایی بیرون رفتنه.
۱۰- بهترین جشن برای اونا جشنیه که لحظه ی آخر کنسل می شه.
- ۲۵ آذر ۰۰ ، ۲۲:۳۸
آخرین بار باهم کنار پنجره ایستاده بودند. کَت از آن طرف حیاط مدرسه و درختان تنومند پارک پرِسیدسو، به چراغ قرمز کوچکی بالای پل گلدت گیت نگاه انداخته بود.
کَت گفته بود: «امشب روشنش کردن.»
مامان چشم هایش را ریز کرده بود: «چی رو روشن کردن؟»
کَتدر جواب گفته بود:«چراغ رو. یه وقتهایی روشنه، یه وقتهایی نه. امشب روشنه.»
مامان گفته بود:«عزیز دلم،اون چراغ هرشب روشنه.»
اخمهای کَت درهم رفته بود. میدانست که آن چراغ همیشه روشن نبود.
مامان چانهاش را به سر کَت تکیه داده بود.
مامان ادامه داده بود:«بعضی وقتها مه نمیزاره دیده بشه. اما اون نور در هر صورت میدرخشه، مهم نیست چه اتفاقی بیافته.»
.....
جیلیلیان مکدان; تابستانی به رنگ اقیانوس
- ۰ نظر
- ۲۵ آذر ۰۰ ، ۲۲:۱۵
..Khodamam nmd chera English neveşhtam
Ama hes kardam khoşhgel tare*
Yeki az mohemtrin karhayi ke mikham anjam bedm, gereftan qqvelog darsie! ( study vlog)
Nmd chera.. vali hes mikonam garare inkar behem komak kone.. ham be tamarkozam, ham be yekam Aramesh va Hes khob toye zendagim
';"Nagaşhi fantezy ô minimalam mikham şhorooe konam HATMAN
•24 Azar
..Emrooz delam dobare khast mtn bene
!Mikham hmintor english benevisam
?:KHEYLI khafan nis
.....
..Hamishe vagti net daram sarfe chizaye mozakhraf mishe
Ama harvagt nadaram koli kare vajeb pish miad," ke bayad net dashte basham..:D